با حجاب، فقط نمي توان بي حجاب بود!!
1 – انسانها، دارای اراده و آگاهی هستند و به همین دلیل، آزاد خلق شده اند و بر سرنوشت خود حاکمند. دقیقا به دلیل همین آزاد بودن و آگاهی داشتن است که مسئول هم هستند. حیوانات نه اراده آزاد دارند و نه علم و آگاهی و به همین دلیل، هیچ مسئولیتی ندارند. انسان هم نسبت به خدا و هم نسبت به خلق خدا و هم نسبت به خودش مسئول است و در ازای تصمیماتی که می گیرد، پاسخگوست.
2 – خداوند اکراه و اجبار در پذیرش دین را نفی می کند و در قرآن
بر اختیاری بودن انتخاب اندیشه ها و نظرات و حتی دین، تاکید شده است اما در عین حال، این گونه نیست که خداوند همه دینها و عقاید و اعمال را یکسان فرض کند و بین خوبی و بدی، خیر و شر، صلاح و فساد، ایمان و کفر و ...، فرقی قائل نشده باشد. مطابق نظر اسلام، انسان در انتخاب هر یک از دو راه خوب و بد، آزاد است اما خداوند از انسان انتظار دارد که بر اساس آگاهی و آزادی خدادادی، راه درست را انتخاب کند. در واقع، اگر کسی از سر اجبار و اکراه از دین تبعیت کند، نباید انتظار داشته باشد که مانند یک مومن حقیقی که دین را آزادانه انتخاب کرده، اجر و ثواب داشته باشد و معلو است که دین اختیاری، خواستنی تر از دین اجباری است.
3 – کسانی که اسلام را به عنوان یک دین انتخاب کرده اند، عقلا و مطابق قاعده، باید به احکام آن هم پایبند باشند و این کمترین انتظاری است که از یک مسلمان معتقد می رود. طبعا اگر جوامع و حکومتها هم اسلام را به عنوان مبنای عمل خود پذیرفته باشند، گریزی جز این ندارند که تعالیم و احکام دین را مبنای قوانین و مقررات اجتماعی خود قرار دهند و مطابق آن عمل کنند.
4 – آیا واقعا حجاب داشتن یا بی حجاب بودن زنان و مردان، یک امر شخصی است؟ بنده این سخن را از جهاتی قبول دارم و معتقدم که در اصل، پوشش مردان و زنان، یک امر شخصی است اما این امر در درون حریم شخصی و خصوصی مثلا در محیطهای خانوادگی و فامیلی، صادق است والا همین که از مرز خانه و جمع های کوچک خارج شده و وارد محیط اجتماع می شویم، حجاب به یک مسئله جمعی و اجتماعی تبدیل می شود و در باره آن باید از منظری دیگر قضاوت کرد. آیا واقعا یک زن یا مرد می تواند مدعی شود که من به هر شکلی که دلم بخواهد لباس می پوشم و نوع پوشش و رفتار و معاشرت من، هیچ تاثیری بر دیگران و فضای اجتماع ندارد؟ حتی کسانی که می گویند ما به خاطر دل خودمان می خواهیم فلان نوع لباس را بپوشیم یا خودمان را آرایش کنیم، در واقع می دانند که برای جلب توجه دیگران، چنین می کنند و همین، یعنی فردی نبودن حجاب در سطح جامعه و اجتماعی شدن این پدیده.
5 - اسلام معتقد است که برخی جرایم نظیر فساد اخلاقی، مشروبخواری، بی حجابی و ...، تا زمانی که در محیطهای شخصی واقع می شوند، صرفا «گناه» به شمار می روند ولی «جرم» قابل پیگیری به حساب نمی آیند. در عین حال وقتی کسی فساد علنی در مقابل دیگران مرتکب می شود یا بدمستی می کند و عربده می کشد یا ...، در واقع جرم مرتکب شده و باید مطابق قانون با او برخورد کرد. در واقع در مورد اول یعنی گناه شخصی، اصلا نباید حساسیت به خرج داد و باید از کنار آن گذشت اما در قبال جرایم اجتماعی نباید سهل انگار بود زیرا کوتاهی در این زمینه، باعث عمومی شدن آن و تخریب فضای عمومی جامعه می شود.
6 – آنچه در مورد حجاب زنان در اسلام مطرح شده، پوشش کامل موی سر و بدن است به گونه ای که برجستگی های بدن هم مشخص نباشد و بدین وسیله، زنان از طمع ورزی برخی مردان مریض القلب، مصون بمانند. این میزان حجاب که خود فلسفه ای قابل دفاع دارد، تمام چیزی است که انتظار رعایت آن از سوی زنان ما می رود. در عین حال در زمینه شکل و رنگ و نوع حجاب، اسلام هیچ نظری ندارد و این امر تابع عرف هر جامعه است. امروز زنان محجبه کشورهای مسلمان و غیرمسلمان از جمله مراکش و مصر و مالزی و ترکیه و اروپا و آمریکا، همان گونه لباس نمی پوشند که زنان ایرانی در بر می کنند زیرا این امر تابع عرف و سلیقه هر جامعه است و شکل ثابتی ندارد. مهم این است که آن حداقلها رعایت شده باشد.

نیست شو تا هستیت از پی رسد